برایم تعریف می کرد که یکی از دوستانش وقتی بیماری ای مشابه بیماری خودش گرفت، آدم شناخته شده و معروفی بود. بیماری سخت بود و طاقت سوز، آن دوست دوست من آنقدرها پول نداشت که از مخارج سنگین دوا و درمان و بیمارستان برآید، می خواست برود بانک وامی بگیرد، تا مدتی دوا و درمانش پیش برود، برای مخارج بعدی هم شاید راهی پیدا شد. همو، رفته بود پیش دوستانش، دوستانی قدیمی و نزدیک و صمیمی--و توجه دارم که صمیمی بودن و,عاطفیانسانی ...ادامه مطلب