پاییز را بسیار دوست دارم- نه صرفاً بخاطرِ تنوّع شگفتانگیزِ رنگهایش-، و از میانِ ماههایِ این فَصلْ آبان ْ از برای منْ ماهِ محبوبی است( "محبوبی" اینجا صفتِ توصیفی است نه اضافی!)، دقیقتر: محبوبترین. دوست داشتم هفت شاخه باشد، زرد و نارنجی، بیهیچ آرایشِ اضافی و با شاخههای بلند و با آن نوعْ زرد و نارنجیای که بسیار خوش میدارم. همه چیز را دقیق انتخاب کرده بودم. امّا نشد که بشود. حالا دوست میدارم امروزش کمی آرامتر بگذرد(بوده باشد)، حتّی اگر شادیاش اندکی بیش نشود، و این خودْ شادیِ کمی نیست که روزیْ اندکی حتّی آرامتر باشد. زیبایی این روزهایی که من نمیبینم، و رنگارنگی پاییزی که او محروم است، البته غمانگیز است، امّا چیزهایی هست که کمی دلِ اندوهْزده را حتّی گاهی گرم میکند: همین که هستْ و بو,هفدههشت ...ادامه مطلب