دارم سعی میکنم برایِ "تَمَدُدِ أَعصاب" هم اگر شُده، و کمی خویشتنداری، و اندکی صبوری، و زیرِ بارِ غم و غُصه کمر خَمْ نکردن(بَلکه نشکستن)، و ... و ... ، بعد از مدّتها با "فاصلهگذاری" و حِفْظِ علائمِ سجاوندی و نگارشی و رسمالخطّ و فونت و غیرهای که، خوش میدارم، چند خطّ بنویسم؛ هرچند مُهمل! چه میگویید اگر محَبْوبْ("محَبْوبْ" در اینجا صِفَتْ است و نه إِسم!) را زیر آوار پیدا کُنی و به سرطانِ ریه مُبْتلاء باشی؟! و سرطان همان شَبْ تو را از پا بیندازد.- یا، چه میگویید اگر مَحْبوبْ را رویِ تَخْتِ بیمارِستانْ ببینی، چشمی از دست داده(همین امشب)، و مُنْتَظَر برای از دست دادنِ چشمِ دیگرشْ، و نیز بدانی سَرَطانْ--دیر یا زود--، مَغْزَشْ را مُنْهَدِمْ میکند: با درد و رنجی که لاأَقَلّ وَصْفَاش ,مُهملات,پریشان، ...ادامه مطلب