و رفت تا لب هیچ...

ساخت وبلاگ

با همین خنکای نسیمی که در رگهایم جاری است با همین پوستی که می‌درخشد با همین قلبی که خیره به خورشید است با همین دستانی که علفهای دشت گریان را به سرانگشتان می‌ساید و با همین پاهایی که زمینهای آب گرفته را می‌پیماید.... 

دوست دارم گم بشوم و هیچوقت پیدا نشوم... 

و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : رفت,هیچ, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 72 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 5:02